۱۳۹۱ مرداد ۲۰, جمعه

آقای اسماعیل ختائی،اولین قدم برای شما درمبارزه اول، قبول اشتباه واقراربه آن است

آقای اسماعیل ختائی،اولین قدم برای شما درمبارزه اول، قبول اشتباه واقراربه آن است
جناب آقای اسماعیل ختائی ، سلام
 
مطلب شما را چند بار خواندم و قلم شما را بسیار زیباتر و جذابتر از تبلیغات سلطنت طلبانی که با [ تمام !] امکانات مالی و رسانه ای غرب در تحریف تاریخ دیدم .//
 
چرا شما یقه مجری بیچاره را در (چرای این حوادث پیش آمده) میگیرد ؟
 
این سوال و این چرا را از شما ها که بانی و عامل این عمل بودید، باید پرسید و پاسخگو باشید !!
 
و نه به زبان سیاسی بلکه به زبانی ساده و قبل فهم همگانی خدمت شما میگویم منظور از ارتجاع سرخ و سیاه ، سرخ ،همان ستاره ای های مجاهدین و چریک های خلق و پیکاریها بودند و سیاه ، عمامه به سرها وعبا سیاه های آخوندی بودند که اگر از بچه ده ساله هم بپرسید که دو بازوی اجرائی در ساختن این هیولای جهل و جنون در بلوای سال ۵۷ که بودند؟ به شما میگویند و یاد میدهند ، که اگر بغیر از این فکر میکنید و حقیقت را چیز دیگری میدانید برای دوستان خودتان تعریف کنید .//
 
یقین دارم که این حرف شما [[ اگر منفذی برای آزادی وجودداشت ،جوانانی که مثل من بدنبال راهیابی بودند میتوانستند در آرامش نسبی با تعقل و همفکری راهی جز انقلاب و براندازی بیابند.]] باید از تجربه دوم زندان شما در حکومت جمهوری اسلامی باشد ، وگرنه همفکران و همپیمانان و یاران شما بنابر اقرار خودشان از هیچگونه کمکی به همان خطاکاران که راه خشونت را در دوران قبل از طغیان جهل ۵۷ و حتی بعد از آن هم دریغ نکردند،//
 [[ معتقدم که، مبارزان آن دوران تا انجائیکه با استبداد حاکم مبارزه میکردند برحق بودند ولی آنجائیکه از روی بی تجربه گی به خشونت کشیده شدند دقیقا به همان خطائی مبتلا شدند]] که حاصل این بی تجربگی را هم آنها اینک با آوارگی و وجه المصالح شدن و توسری خوردن از این و آن میبینند و کسب میکنند و طیف ملی مذهبی ها هم با دستمالی شدن و تودهنی خوردن و خانه نشینی و گفتن قصه و خوردن آجیل و گاه گاهی هم در کردن افاضاتی با همان ادبیات ۵۰ سال پیش ، حاصل عمرشان و فعالیت سیاسی !! آنها شد .//
 
و این حق و انصاف نیست که توحش و جهالت و خیانت و عشق به قدرت رسیدن و جنون مقام را در یاران و دیگر مسببین را هم به تهمت دیرکرد شاه فقید در ترک قدرت و کشور نسبت دهید.//
 
از دستپخت خودتان ولایت فقیه و آتشی که بر جان این مردم و کشورانداختید که خودتان و نسلهای بعدی را هم همچنان میسوزاند و ویران میکند و خاکستر میسازد چیزی نمی گویم و قضاوت را به تاریخ میسپارم که اگر درس تاریخ را شماها که این بلای تاریخی را بر سر این مرز و بوم و مردمش آوردید بخواهید بدهید ،با توجه به تجربه گهربار سال ۵۷ شما و امثال شما و میزان شهامت و درایت سران شما فقط میگوئیم : نه، نه ، خواهش میکنم که از طلا گشتن پشیمان گشته ایم ،مرحمت کنید وما را
به همان حکومت سابق برگردانید .... //
 
و ایکاش از میزان نفرت نسل جوان ایران ازتمام بانیان و مسببین آن جهالت تاریخی (( انقلابتان !!)) آگاه و مستحضر بودید ،که احترام به موی سپید تنها مانع بر فریاد و سرکوفت نزدن به این بانیان شر هست وبس .//
 
و باز هم در یک جمعبندی ازگفتار شما که جالب توجه هست که به روحیه مردم هم اهمیت میدهید هیچ نقطه امید و روشنی در مطالب سراسر کلیشه ای و تکراری شما بدون هیچ کاستی در مقابل چکش آن فیلم همچون پتک و گرز گران بر فرق فرو می آید .//
 
و اختتامیه شما که از آخوند خاتمی گرفته اید [ مبارزه مسالمت آمیز (حتما برای برپائی جامعه مدنی !) ] وبیان شرکت نحلهه های فکری و سیاسی که برای شما مدعیان و پرگو و کم حا فظه ، طیف سلطنت طلبان و پادشاهی هیچ جائی در آن ندارند (( که دم خروستان را یا قسم حضرت عباس را در مدیحه سرائی شما از آزادی و عدالت ،،باور کنیم ؟))که اعمال چنین دیکتاتوری و استبدادی بدون هیچ قدرتی در کنار گذاشتن آنها سلطنت طلبان و پادشاهی ها در این مبارزه ، مایه خجالت و تاسف است .//
 
بروید و مثل همیشه در جلسات مخفی و پشت پرده و بی اطلاع و اگاهی دادن به مردم ،با همین حرفهای تکراری که بهانه خوبی برای پیرمردهائی هست که هنوز دودستی به به مرکب چلاق راه به قدرت رسیدنشان هست ،ولی در گوش جوانان از خواندن دعای جعفر طیار هم غریبتر است ، مشغول باشید ،
ولی بدانید که اولین قدم برای مبارزه از جانب شما قبول اشتباه و اقرار به آن هست .//سلامت باشید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر