حقیقت این هست که تو میترسی ،چه ترس از دست دادن یک چفیه باشه ،یا
ترس از دست دادن بالاترین مقام امنیتی کشور ،ترس از دست دادن داشته ها
و مقام ها و منصب ها .//
و برای همین ترس هست که نمی خواهی شناخته بشی و برادر و حاجی و آقا
و بسیجی و سگ ولایت و سرباز گمنام و عاشق شهادت و پیرو ولایت و ....
همه چیز دیگه صدات میکنن و صدا میکنی و نامیده میشی ،جز به اسمی که
پدر و مادرت برات انتخاب کردند و توی شناسنامه ات نوشته شده ، هر
چیزی باشی بجز خودت .//
و برای همین هست که در دنیای مجازی هم عجیبترین و احمقانه ترین
نام ها را برای ID خودت انتخاب میکنی و به اون شناخته میشی و هر
کاری بخواهی میکنی .//
تو میترسی بخاطر اینکه حقوق و جیره و مواجب میگیری /
تو میترسی چون احساس میکنی گیر افتادی و داری فرو میری /
تو میترسی چون خیال میکنی راه فرار یا برگشتی نداری /
تو میترسی برای اینکه باید جواب بالائی ها رو بدی /
تو میترسی برای اینکه میدونی چه جونورهائی هستید /
تو میترسی چون طاقت مکافات کرده ها تو نداری /
تو میترسی چون ترسوندنت و ترسیدی و ترسو هستی /
تو میترسی چون میدونی عاقبتت چی هست و چی میشه /
و باید هم بترسی .... بخاطر همین هست که :
با باتوم تو سر و گردن مردم تو خیابون میزنی /
شیشه های خونه و ماشینها رو میشکنی /
همیشه چند نفری هستید و چاقو و اسلحه دارید/
تو زندانها بهشون تجاوز میکنید /
حکم زندان و اعدام صادر میکنید/
شرم و خجالت ندارید و از خدا هم نمیترسید/
ریش میزارید و ماسک میزنید و کلاه سر خودتون میزارین/
بکسی رحم نمیکنید چون بخودتون هم رحم نکردید /
چون میترسی ،آره تو میترسی ،، باید هم بترسی .......
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر